همچنین در حالت جمع میتوان از میوهها و میوهجات استفاده کرد.
گیاهشناسی fruit, fructi-, carpo-
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سبد حاوی میوه
a basket containing fruit
درخت میوه داد.
The tree bore fruit.
یک کاسه پر از میوه
a bowl full of fruits
با دو پاکت پر از میوه از فروشگاه خارج شد.
He went out of the store with two sacks full of fruits.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میوه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میوه